دکتر جعفر صابری

ساخت وبلاگ
جعفر صابری/دروغیک شنبه 8 بهمن 1396 دروغ  رنگ زندگی... دوستی می گفت بیش از یک سال است که میدانم همسرم به من دروغ میگوید و جالب این که اصلاً این  موضوع ارزش آن را ندارد که او بخواهد به من بعنوان همسرش پس از پانزده سال دروغ بگوید و در واقع این موضوع مرا بسیار رنج میدهد! بدون شک دروغ یکی از مهمترین آفت های یک زندگی مشترک است و دروغ زن به مرد و یا مرد به زن اعتماد را نابود می سازد .این دوست  میگفت من هرگز به همسرم شک نداشته و ندارم ولی وقتی میبینم به این راحتی دروغ میگوید دلم برایش میسوزد او با دوستانش کاریرا شروع کرده که به هیچ عنوان عقلانی نیست، لاعقل از نظر من کار درستی نیست ما بیش از یک سال قبل به این نتیجه رسیدیم که او بین زندگی  مشترک و کارش یکی را انتخاب نماید و او پذیرفت که دنبال این شغل نرود و کار دیگری را جایگزین نمود. بار ها از خانه خارج میشد و میگفت برای کارش میرود و من علی رغم این که میدانستم دروغ میگوید و دنبال همان شغل است تنها میگفتم باشه مواظب خودت باش ... روزها و هفته ها میگذرد و هنوز چیزی نگفتم تنها چند بار به او گفتم بنظر تو اشکال کار من چیست که زندگی مان به این سمت میرود و او سکوت میکرد...راستش زندگی ما خوب بود و همه چیز معمولی ، یک زندگی ساده با کمو زیاد می ساختیم ولی دخالت های دوستان و اقوام بخصوص روی رفتار همسرم تاثیر گذاشت. خودش میگ دکتر جعفر صابری...
ما را در سایت دکتر جعفر صابری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafar-saberio بازدید : 249 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 2:44

جعفر صابری/اسنپیک شنبه 8 بهمن 1396 اسنپ        من هیچی نیستم!این را گفت و از دفترم خارج شد...اسمش صادق بود سی و دو سال سن داشت در نوجوانی پدرش را از دست داد.هم خودش و هم مادرش کار کردند تا بتوانند چرخ زندگی را بچرخانند حتی خواهرش هم بعد از  گرفتن دیپلم،دانشگاه نرفت و مشغول کار شد روزها ی سختی را گذراندند خواهرش ازدواج کرد اما او با مادرش زندگی می کردند، یک خانه استیجاری در جنوب شهر تهران، کارهای زیادی رابه ناچار تجربه کرد.  در بیست و هفت سالگی به  سختی دیپلمش را گرفت و سه سال بعد به دانشگاه رفت ؛کار میکرد مخارج زندگی و تحصیل و خلاصه توانست فوق لیسانس هم بگیرد؛ اما هنوز نه کار درستی نه بیمه ای و نه ازدواج و زندگی... خودش میگفت بار ها عاشق شده یکی دوبار هم تا مرز ازدواج پیش رفتند اما قسمت نبود.حالا اوهنوزمستاجر است همان مناطق پائین شهر تهران توانسته یک ماشین با اقساط بخرد و در اسنپ کار کند راضی است و می گوید چاره ای چیست!اسنپ این پدیده نوظهور قرن حاضر در کشور ما توانست کار آفرین باشد و هزاران ایرانی با کار یا بیکار را سرکار بگذارد که بی نهایت قابل ستایش است.همه جای جهان تاکسی و سرویس های عمومی تعریف خودش را دارد و بالاخره یک سیستم نظارتی و درستی بر روی خد مات آن نظارت می کند که صد البته در ایران نیز این چنین می باشد . اما شما در دکتر جعفر صابری...
ما را در سایت دکتر جعفر صابری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafar-saberio بازدید : 229 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 2:44

تصویر آخر   آذر ماه 1392اصفهان دوستی میگفت غروب که از مسجد برمیگشتم گربه کوچکی را دیدم، می خواست از خیابان عبور کند کمکش کردم و به حاشیه جدول ها رساندمش ماشین ها بوق می زدند و  چند نفری هم  شاهد جریان بودند... یه  جورایی دلم برای گربه سوخته بود... از اینکه کمکش کردم خوشحال بودم ،و لی فردا صبح کمی آن طرف تر از جای شب قبل جسد بی جان حیوان را دیدم که مرده بود...  مدت ها از این ماجرا می گذرد ولی هنوز فکر من مشغول است و این تصویر در ذهنم نقش بسته! عزیزی میگفت همکارم گفت در مسیر ت سری به بیمارستان بزن و این بسته را به مادرم که در انجا بستری است برسان من رفتم وبعد از دیدن مادر دوستم کلی نشستیم با هم حرف زدیم فردای آنروز متوجه شدم پیززن فوت کرده و بیست سال گذشته بطور کلی دوستم را از یاد برده ام ، اما هنوز آن چهره مهربان  مادرش را فراموش نکرده ام ! گاهی وقت ها یه تصویر در ذهن ما از تمام تصاویری که از یک نفر در ذهنمان مانده پر رنگ تر است و خدا کند که این تصویر تصویر خوبی باشد تصویری از آخرین دیدار ،محسن مسعودی دوست و یاری بود که بیش از سی سال از رفاقت و دوستی ما می گذشت و بار ها در همین هفته نامه طرح ها و ایده هایش را که برای رفاه حال مردم بود نوشتیم  بیشتر سفر های کاری را با او می رفتیم مردی بود که برای هر مشکلی یک یا گاه چند راه کار ارائه می داد هنرمندی توانا و چیره دست بود زمان دفاع مقدس دکتر جعفر صابری...
ما را در سایت دکتر جعفر صابری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafar-saberio بازدید : 256 تاريخ : يکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت: 13:00

تقدیم به استاد ارجمندم حاج جعفر صابریمعرفی:دکتر جعفر صابريمتولد 21/9/1346 حوزه 2 زنجان ، فارغ التحصيل رشته هاي ساختمان .سينما . مديريت دولتي و علوم ارتباطات و روابط بین الملل , بعلت شغل پدر كه نظامي بود كودكي و نوجواني را در شهرهاي مختلفي به سر برد. سن بلوع وي كه همزمان با انقلاب اسلامي در ايران بود در شهر دامغان سپري شد وي مي گويد:قوره نشوده مویز شدیم.با شروع حركتهاي انقلابي وي فعاليت نوشتاري خود را شروع كرد و در سال 58 اولين مجله خود را تحت عنوان پيام طالقاني به چاپ رساند. فعاليت تئاتر وي از سال 56 آغاز شده بود ولي 58 اوج گرفت در سال 1362 با عظيمتي به تهران گروه هنری میثاق را راه انداخت و با دوستان هم سن وسال خود به کمک کمیته فرهنگی جهاد سازندگی که آن روز ها هنوز وزارت خانه نشده بود راهی مناطق جنگی شد و برای رزمندگان تئاتر و موسیقی اجراء می نمودند.در سال 1365 فعالیت فرهنگی خود را در سپاه پاسداران ادامه دادوی خیلی زود متوجه شد که با روحیه وی سازکار نیست و بعنوان بسیجی کار فرهنگی را دنبال کرد. پس از جنگ وی تحصیل را دنبال کرد و درآموزش و پرورش هم معلم پرورشی بود. فعالیت های پرورشی و هنری برای کودکان و نوجوانان وی بعنوان مدیر هنرستان چند سالی خدمت کرد و سپس برای تحقیق و مطالع بیشتر شغل های اداری را ترک کرد.فعالیت مطبوعاتی وی از سال 1357 آغاز و تاکنون ادامه دارد.سایر فعالیتها و تالیف دکتر جعفر صابری...
ما را در سایت دکتر جعفر صابری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafar-saberio بازدید : 253 تاريخ : يکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت: 13:00